خط به اوراق جهان دیده و نادیده زدیم
پشت دستی به گل چیده و ناچیده زدیم
هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشید
چار تکبیر بر این نخل خزان دیده زدیم
حاصل ما ز عزیزان سفر کرده ی خویش
مشت آبی ست که بر آینه ی دیده زدیم
بر شکست خزف اکنون دل ما می لرزد
گرچه بر سنگ دوصد گوهر سنجیده زدیم
سلام به شما که زیبا می نویسید
تو همین نزدیکی شما یه میخونه هست که واسه اومدن تک تک شماها لحظه شماری می کنه پس زیاد منتظرش نذارین ......
منتظر قدوم مبارکتون هستم
میخونه ی حضرت عشق همیشه از شما پذیرایی می کنه الیته میوه ی پذیراییش چیزی نیست جز......عشق....
منتظرتون هستم
در پایان به این امیدوارم که اه اومدین صبر کنین و استفاده کنین البته که اگه این بنده ی حقیر لیاقت پذیرایی از شما رو داشته باشم
منتظرم....
فعلا...
سلام
خیلی جالبه امیدوارم موفق باشید یک سری به من بزن
ساقی غم من بلند آوازه شد ست
سرمستی من برون زاندازه شد ست
با موی سپید سرخوشم کز می تو
پیرانه سرم بهار دل تازه شدست
مرسی از لطف شما
درود و هزاران سلام!