نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

تئللرین باس یاراما، گویما منی قان آپارا...

من هنوز اینجایم!

سایه ای، زیر درختی که ز چوبش تبری ساخته اند

و به آن جان درختان دگر می گیرند؛

واپسین سایه ی جان برده ز رقص طاعون...

تئللرین باس یاراما، گویما منی قان آپارا...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد